اولین مانیفست و نامههای آنتونن آرتو درباره تئاتر خشونت، ایدههای اصلیاش را از تئاتر و همزادش میگیرد که از منظر فرم، در دراماتورژی میشل دو گلدرود تحقق مییابد. شباهت ایدهها، واژگان و بینش این دو مرد، منجر به برداشت ساده انگارانه رابرت بروستین درباره ژنه و آرتو شد، اما در رابطه با گلدرود و آرتو میتوان گفت: «یکی از خارقالعادهترین تصادفها در تاریخ ادبیات است»؛ چراکه عموماً این باور وجود دارد که هیچ ارتباط و تاثیر متقابلی بین آن دو وجود نداشته است.